شهید اصغر قیطاسی

شهید اصغر قیطاسی
شهید اصغر قیطاسی در تاریخ یکم فروردین ماه 1343 در روستای علی آباد از توابع شهرستان ازنا در خانواده ای متدین متولد شد.
او تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی در محل زندگی اش سپری نمود و در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1361 با دختری مومنه عقد کرد.
پس از آن اصغر قیطاسی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و رهسپار میادین نبرد شد، مدتها در واحد تخریب تیپ امام حسن(ع) حماسه ها خلق کرد.
سرانجام این مجاهد دلیر در تاریخ یازدهم بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی در فکه مفقود شد.
شهید اصغر قیطاسی در تاریخ چهارم بهمن ماه 1369پس از هشت سال پیکر مطهرش شناسایی شد و در کنار همرزمانش به خاک سپرده شد.
برادرش نیز ده روز بعد در همان منطقه به شهادت رسید.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد .
قابل ذکر است در طول عملیات والفجر مقدماتی 22 نفر دیگر از رزمندگان ازنا در فکه (شیب نیسان) به شهادت رسیدند.
وصیت نامه شهید اصغر قیطاسی
بسم الله الرحمن الرحيم
در اشك ديده ام، در سوز سينه ام ،در فرياد اسيردرگلويم، در تنهائي مكتبم و رهائي از قيد و بند، تنها تو را مي پرستم و از تو كمك مي طلبم، بايد ز هر چه جز تو باشد دل بست تا به حق پيوست ،حتي اگر از تنگه هاي صخره ها در خيزش غير خموش با خروش گذر كردن ،همه اش لذت آفرين است آري لذت آفرين است ،خدايا بارالها،ايزدا،پروردگارا در همه تنهائي اين تو بودي كه گنهكار بنده ات را ياري مي كردي با همه نالايقي با همه حب نفس با همه ذلت ها با همه عزتها تو من را در صدراعلي رهنمون ساز به راهي كه جز تو نبينم،جز تو نپرستم و غير از تو نپويم.
دوست دارم چشمهايم را دشمن در اوج دردش از حدقه بيرون آورد و دستهايم را قطع كند و پاهايم را از بدن جدا سازد و قلبم را با گلوله هايش سوراخ سوراخ كند و سرم را از بدن جدا سازد تا در كمال فشار و آزار، دشمنان مكتبم ببينند كه اگر چه چشمم و دستهاو پاها و قلب و سينه و سرم را از من گرفته اما يك چيز را نگرفته و آن ايده من است .
ايده اي پر از عشق به بودن و درعاشقي زيستن و با شوق مردن، عشق به مطلق عاشقان الله ،(( من عشقه قتلته)) بگذار تا جسم من را دشمن مثله گرداند اما عشق من را نمي تواند ،عشق به نظام جمهوري اسلامي عشق به امام زمان(عج)،عشق به خميني روح الله، اين مرد پاكيها در زمانه همه نا پاكيها .
و تو اي حسين(ع)اي تو كه معشوقي در مسلخ عشق هر مدعا و هزاران عاشقت را به قربانگاه كشاندي اي سيد الشهدا(ع)كه آخرين شب حيات را از دشمن خواستي براي وداع با دنيا با تمام دنائت.
چه اسفل السافلين است بلكه براي رحمان با تمام عزمتش چه رسيدن عبد به معشوق همان رسيدن عاشق به معشوق ، بدان كه امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خويش ساخته اند و اينجاست كه خلاصه كلام در عشق به ولايت با آرزوي شهادت اما با شهادت به اطاعت از امامت.
اي پدر و مادرم و خواهران و برادران و نامزد عزيزم اين كمال عظمت براي من است كه دعايم مستجاب گشت و موفق شدم تا به آرزوي هميشگي خويش يعني به قافله هميشه پر شتاب اصحاب حسين(ع)برسم ، بر اين نعمت عظيم در اين خانواده قدردان باشيد و اجر شما با خدا است و از پيشگاه عظمي و ملكوتي والدين در قبال خطاها ي مكرر و ناشايستگي انجام وظيفه فرزندي نسبت به والدين در كارمشخص اسلامي پوزش مي طلبم اين را به تمام آنان كه من را مي شناسد بگوييد من را حلال كنند و در قبال اخلاق غير اسلامي و رفتار غيرشايسته ام مرا ببخشند.
و اما برادرانم هميشه پيرو خط امام و پشتيبان امام باشيد كه خط امام پاسداري از مرز اسلام فقاهتي و تشيع سرخ عاريست.
در مرگم زينب وار استقامت داشته باشيد و زينب وار با دشمنان به مبارزه بپردازيد
سخني با دوستان و آشنايان نزديك ، به راه پاك روح الله ايمان داشته باشيد و با وحدت بيشتر در راه اهداف جمهوري اسلامي پيش¬رويد دستهايم را از تابوت بيرون آوريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كور دلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكردم
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتاي زشت خود را نكشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنكه او را نكشند
و من التوفيق و عليه التكلان